عارفا لعل لبش می می دهد هشیار باش


چشم مستش رهزن خواب است هان! بیدار باش

گر به دین عشق او اقرار داری، عشق او


منکر عقل است و دین، از عقل و دین بیزار مباش

عیسی لطفش دوا می بخشد و جان می دهد


گر تو داری این هوس گه مرده گه بیمار باش